دیدار نماز گزاران مسجد محله اقا با حضرت ایت اله حاج شیخ عبدالرحیم ملکیان

http://s9.picofile.com/file/8294380284/%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D8%B1_%D8%A8%D8%A7_%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%87_jpg66666.jpg
[ سه شنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ۱۲:۲۷ ق.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
[ سه شنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ۱۲:۲۲ ق.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]

نادر آقاسی در سال 1337 در شهرضا در خانواده ای مذهبی   متولد شد، دوران ابتدایی خود را در دبستان حکیم صهبا به اتمام رسانید، سپس در دبیرستان نظام وفا دوره اول را و در دبیرستان سپهر دوره دوم را به پایان رسانید، و پس ازاخذ دیپلم به دانشسرای راهنمایی اصفهان راه یافت به شغل مقدس معلمی پرداخت. شور و اشتیاق به حفظ وطن از طرفی و خانوده ای متدین   او را راهی جبهه های حق علیه باطل گرداند و این علاقه بیش یک سال از عمر خود را در این راه گذارند او همیشه ازاین روزها خاطرات زیادی بیان می کرد  او از این دوران به عنوان بهترین دوران زندگی خود یاد می کند

خداوند  از کودکی خط خوش و نقاشی زیبا  را به او هدیه داده بود و در دوران ابتدایی و دبیرستان زبانزد دوستان و همشاگردی‌هایش بود

عشق و علاقه به تدریس او را بار دیگر راهی دانشگاه کرد و فصل نوینی از زندگی خود در را رقم زد و با دریافت لیسانس خود را اماده خدمت  بهتر به دانش اموزان کرد

نادر آقاسی از دوران دبیرستان به کار تئاتر پرداخت. و بعد از انقلاب اسلامی در سال 1358 تئاتر «جهان پهلوان تختی» را در منطقه دهاقان به روی صحنه آورد که نویسندگی و کارگردانی آن را به عهده داشت و در سال 1359 با کارگردانی تئاتر «بند» در منطقه دهاقان اول شد.

و با انتقال  از آموزش پرورش دهاقان به  شهرضا  تجربیاتش ارزشمندش  را با  حضور درانجمن نمایش در اختیار هنرمندان  و نو نهالان عاشق هنر قرار دا د  و در دهها فیلم و تئاتر نقش آفرینی نمود.داوری مسابقات فرهنگی در آموزش  و پرورش با حضور او و دیگر دوستان   جلوه تازه ای به مسابقات می داد

نادر هیچ گاه  هنر را با پول معامله نکرد اینحقیر خود شاهد بودم هیچ گاه چشم داشتی مادی برای کارهای هنری خود نداشت  او نادر دوران خود بود نقش آفرینی ایشان  در نقش امام حسین(ع) هنوز بعد از چندین سال در ذهن من و بسیاری از هنر دوستان شهرمان نقش بسته  است   او بیش از 30 سال داوری مسابقات را به عهد داشت

 عشق و علاقه نادر به هنر  با شرکت در کلاس‌های آموزشی استاد رضا کشانی دوره‌های ابتدایی و تکمیلی و عالی و در کلاس‌های استاد محمد بیاتی در انجمن نمایش شهرضا و در ورکشاپ پرفورمنس آرت از ایده تا اجرا مدرس بهنام رضایی زیاد بر زیاد شد

کارگردانی و بازیگری نمایش «ببین چه برقی می‌آید» نوشته نادر برهانی و بازیگری در تئاترهای «کاروان کربلا»، «مهتابی»، «دو طفلان مسلم»، «عشق آباد»، «کمدی اکتشافات»، «شب سیب زمینی» و «شرک 5» و .... بازی در فیلم عتیقه به کارگردانی ولی اله اباذری و بازی در فیلم کوچولوی فضائی، نقش آفرینی در فیلم پهلوان به کارگردانی رحمت اله پژوهان،بازی در فیلم‌های «قفس» و «یاد ایام» به کارگردانی علی تاکی و بازی در فیلم مدرس ساخته صدا و سیما مرکز اصفهان سال 1377 از نمونه فعالیت های این هنرمند شهرمان گرانقدر شهرمان  بود

تدریس بازیگری و کارگردانی در انجمن نمایش شهرضا ،تدریس برای دبیران پرورشی منطقه دهاقان در رشته‌های نمایش‌نامه‌نویسی، بازیگری و کارگردانی  و تدریس برای دبیرات پرورشی شهرضا در سال  تدریس تئاتر در دانشکده هنر شهرضا  کارنامه درخشان این هنرمند است

نادر آقاسی دو دوره ریاست انجمن نمایش را به عهده داشت و تلاش زیادی برای اعتلای این هنر در این شهر  انجام داد. او آخرین نقش‌آفرینی خود را در تئاتر «خرس» به کارگردانی آقای علیرضا نیکبخت به پایان رسانید. نادر در این راه با دوستان زیادی همچون مرحوم محمد آقالر، مرحوم هوشنگ دهقان، و آقایان رحمت اله پژوهان، عبدالرضا باباربیع، فضل اله باباربیع، امیر شبان، حسین رئیسی، ابراهیم محمدرضایی، منصور تنهایی، حسینعلی قربانی، احمد مجیری و برادران سیدی‌فر، فرزاد کبیری، فرزاد سنایی و ... دوستان دیگر همکاری داشته است.

 اما افسوس و صد افسوس تا زمان حیات هیچ کس قدر او را نمی شناخت  ودر زمان وفات او نیز بدتر از زمان حیاتش یاد او گرامی داشته نشد ما هنوز قطعه  ای برای هنرمندان در امام زاده شاهرضا برای او در نظر نگرفته ایم   نام خیابانی یا  مدرسه ای  به نام این عزیز  قرار نداده ایم  شرممان باد که فردی که بیش چهار دهه دراین شهر استاد و راهنمای بسیاری از جوانان و هنرمندان بود نباید یادی از او د ر شهر بماند

روحش شاد و یادش گرامی باد

[ جمعه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ۸:۸ ق.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
http://s8.picofile.com/file/8293889292/54321_jpg%D8%A8%D8%B5%DB%8C%D8%B1%D8%AA.jpg
[ چهارشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ۷:۸ ب.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
http://s8.picofile.com/file/8293888850/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D8%A7%D9%82%D8%A7%D8%B3%DB%8C.jpg
[ چهارشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ۷:۶ ب.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396 @ 14:25 استاد مظاهر بصیرت
  حبیب اله فاضل | نسخه قابل چاپ | نظرات [0] چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396 @ 14:23 به یاد نادر اقاسی
  حبیب اله فاضل | نسخه قابل چاپ | نظرات [0] سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1396 @ 18:14 حبیب اله فاضل سال 1358
  حبیب اله فاضل | نسخه قابل چاپ | نظرات [0] یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 @ 14:07 اقا مجتبی صالح پور
  حبیب اله فاضل | نسخه قابل چاپ | نظرات [0] شنبه 2 اردیبهشت 1396 @ 15:16 فرزند برومند حضرت ایت اله حاج شیخ عبدالرحیم ملکیان
  حبیب اله فاضل | نسخه قابل چاپ | نظرات [0] شنبه 2 اردیبهشت 1396 @ 15:14 حضرت ایت اله حاج شیخ عبدالرحیم ملکیان
  حبیب اله فاضل | نسخه قابل چاپ | نظرات [0] شنبه 2 اردیبهشت 1396 @ 11:10 بی خودی
  حبیب اله فاضل | نسخه قابل چاپ | نظرات [0] چهارشنبه 30 فروردین 1396 @ 13:51  
[ چهارشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ۶:۵۷ ب.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
http://s9.picofile.com/file/8293806926/%D8%AD%D8%A8%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%84%D9%87_%D9%81%D8%A7%D8%B6%D9%841.jpg
[ سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ۱۰:۴۵ ب.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
http://s9.picofile.com/file/8292909118/_.jpg
[ یکشنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ۸:۵۱ ب.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
http://s8.picofile.com/file/8292814026/6666666666666666666666666666666666666666666.jpg
[ یکشنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ۸:۵۰ ب.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
[ شنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ۱۱:۸ ب.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
[ شنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ۱۱:۷ ب.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
کتاب جوان ترین شاعر شهر ضا به زیور چاپ رسید
محمد طاها شیرین زاد متولد تیرماه 1378 فرزند مجتبی ،دانش آموز پایه چهارم دبیرستان شاهد امام خمینی،رشته علوم انسانی.عضو انجمن ادبی آشفته. کتاب خود را با عنوان فارغان چاپ ومنتشر کرد
پدر و پدر بزرگ این شاعر جوان از مادحان بنام شهرضا می باشند  
 در زیر به نمونه ای  از اشعار  این جوان شاعر  را مرور می کنیم

مَحرم ترین کسی ست که مَحرم به چاه شد
یوسف به چاه رفت و دلش در رفاه شد

مهتابِ آسمان دو سه باری به آب زد
ماهیِ حوض من دو سه شب غرق ماه شد

هی عاشقانه گفت و دلم در خودش تکید
مستش شدم که گفت : ببخش اشتباه شد !

هم حس گریه دارم و هم حس جنگ، چون
فرمانده ای که بود و نبودش تباه شد

در صورتم دو رود و در این سینه قلب تلخ
آن سر به زیر می شد و او سر به راه شد
محمد_طاها_شیرین_زاد(فارغ)

ای تِلو خورده ی در من وسط راز و نیاز
بعد صدها غلطت حیف غلط کردی باز
عشق بی عشق، فقط گوش به فرمان سرباز
با عصا آمده ام دست نکش از اعجاز
 
اُطلُبو الْعِشق وَلو سیطره ی کشور صین
بودِ بیچاره ی حیرت زده را خوب ببین
ریشه هایم همه خشکیده در این سردِ زمین
من که بی گل شدم ای عشق تو هم شاخه بچین

گفتمش بودنِ من خنده ی مردم شده است
گفتمش یک تنه او یوسف دوم شده است
گفتمش عشق زنی در بدنم گم شده است
گفت یک لحظه فقط سوء تفاهم شده است

کرکسی نیش زد و حظ تنش را می برد
گرگ کف کرده دهان سیر لبش را می خورد
عشق شهوت زده اش شرط تنش را هم برد
شاعری هم همه جا در غزلی بد،  می مرد


#محمد_طاها_شیرین_زاد(فارغ)

عمرم به باد رفته در این جستجوی او
دیدم به خواب خنده ی تلخی به روی او

کوری چشم دشمن و بر چشم کور من
یک کهنه پیرهن که دهد رنگ و بوی او

آن کس که هی گره زده بر روزگار من
میزد گره به سبزه و در آرزوی او

از پشت سر صدا زدمش نازنین من
بی اعتنا به من شده در روبروی او

با واژه های شعر دلم قد علم نمود
او آرزوی من شد و من آبروی او

#محمد_طاها_شیرین_زاد(فارغ)
#
[ شنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ۱۱:۶ ب.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
http://s8.picofile.com/file/8292814026/6666666666666666666666666666666666666666666.jpg
[ شنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ۱۱:۵ ب.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
http://s9.picofile.com/file/8292813692/2222222222222222.jpg
[ شنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ ۱۱:۴ ب.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
[ سه شنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۶ ] [ ۱۲:۲۰ ب.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
[ سه شنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۶ ] [ ۱۲:۱۷ ب.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
سه‌شنبه 22 فروردین 1396 @ 03:59 حبیب فاضل, [۱۱.۰۴.۱۷ ۰۸:۲۸][Forwarded from حبیب فاضل]کتاب جوان ترین شاعر شهر ضا به زیور چاپ رسیدمحمد طاها شیرین زاد متولد تیرماه 1378 فرزند مجتبی ،دانش آموز پایه چهارم دبیرستان شاهد امام خمینی،رشته علوم انسانی.عضو انجمن ادبی آشفته. کتاب خود را با عنوان فارغان چاپ ومنتشر کرد پدر و پدر بزرگ این شاعر جوان از مادحان بنام شهرضا می باشند   در زیر به نمونه ای  از اشعار  این جوان شاعر  را مرور می کنیممَحرم ترین کسی ست که مَحرم به چاه شدیوسف به چاه رفت و دلش در رفاه شد مهتابِ آسمان دو سه باری به آب زد ماهیِ حوض من دو سه شب غرق ماه شد هی عاشقانه گفت و دلم در خودش تکید مستش شدم که گفت : ببخش اشتباه شد ! هم حس گریه دارم و هم حس جنگ، چون فرمانده ای که بود و نبودش تباه شد در صورتم دو رود و در این سینه قلب تلخ آن سر به زیر می شد و او سر به راه شدمحمد_طاها_شیرین_زاد(فارغ) ای تِلو خورده ی در من وسط راز و نیاز بعد صدها غلطت حیف غلط کردی باز عشق بی عشق، فقط گوش به فرمان سرباز با عصا آمده ام دست نکش از اعجاز اُطلُبو الْعِشق وَلو سیطره ی کشور صینبودِ بیچاره ی حیرت زده را خوب ببینریشه هایم همه خشکیده در این سردِ زمینمن که بی گل شدم ای عشق تو هم شاخه بچین گفتمش بودنِ من خنده ی مردم شده است گفتمش یک تنه او یوسف دوم شده استگفتمش عشق زنی در بدنم گم شده استگفت یک لحظه فقط سوء تفاهم شده استکرکسی نیش زد و حظ تنش را می برد گرگ کف کرده دهان سیر لبش را می خوردعشق شهوت زده اش شرط تنش را هم بردشاعری هم همه جا در غزلی بد،  می مرد#محمد_طاها_شیرین_زاد(فارغ) عمرم به باد رفته در این جستجوی او دیدم به خواب خنده ی تلخی به روی اوکوری چشم دشمن و بر چشم کور من یک کهنه پیرهن که دهد رنگ و بوی او آن کس که هی گره زده بر روزگار من میزد گره به سبزه و در آرزوی او از پشت سر صدا زدمش نازنین من بی اعتنا به من شده در روبروی او با واژه های شعر دلم قد علم نمود او آرزوی من شد و من آبروی او #محمد_طاها_شیرین_زاد(فارغ) #حبیب فاضل, [۱۱.۰۴.۱۷ ۰۸:۲۸][Forwarded from حبیب فاضل][ Photo ]حبیب فاضل, [۱۱.۰۴.۱۷ ۰۸:۲۸][Forwarded from حبیب فاضل]محمد طا شیرین زادحبیب فاضل, [۱۱.۰۴.۱۷ ۰۸:۲۸][Forwarded from حبیب فاضل][ Photo ]
  حبیب اله فاضل | نسخه قابل چاپ | نظرات [0]
[ سه شنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۶ ] [ ۱۲:۱۵ ب.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]
سه‌شنبه 22 فروردین 1396 @ 03:59 حبیب فاضل, [۱۱.۰۴.۱۷ ۰۸:۲۸][Forwarded from حبیب فاضل]کتاب جوان ترین شاعر شهر ضا به زیور چاپ رسیدمحمد طاها شیرین زاد متولد تیرماه 1378 فرزند مجتبی ،دانش آموز پایه چهارم دبیرستان شاهد امام خمینی،رشته علوم انسانی.عضو انجمن ادبی آشفته. کتاب خود را با عنوان فارغان چاپ ومنتشر کرد پدر و پدر بزرگ این شاعر جوان از مادحان بنام شهرضا می باشند   در زیر به نمونه ای  از اشعار  این جوان شاعر  را مرور می کنیممَحرم ترین کسی ست که مَحرم به چاه شدیوسف به چاه رفت و دلش در رفاه شد مهتابِ آسمان دو سه باری به آب زد ماهیِ حوض من دو سه شب غرق ماه شد هی عاشقانه گفت و دلم در خودش تکید مستش شدم که گفت : ببخش اشتباه شد ! هم حس گریه دارم و هم حس جنگ، چون فرمانده ای که بود و نبودش تباه شد در صورتم دو رود و در این سینه قلب تلخ آن سر به زیر می شد و او سر به راه شدمحمد_طاها_شیرین_زاد(فارغ) ای تِلو خورده ی در من وسط راز و نیاز بعد صدها غلطت حیف غلط کردی باز عشق بی عشق، فقط گوش به فرمان سرباز با عصا آمده ام دست نکش از اعجاز اُطلُبو الْعِشق وَلو سیطره ی کشور صینبودِ بیچاره ی حیرت زده را خوب ببینریشه هایم همه خشکیده در این سردِ زمینمن که بی گل شدم ای عشق تو هم شاخه بچین گفتمش بودنِ من خنده ی مردم شده است گفتمش یک تنه او یوسف دوم شده استگفتمش عشق زنی در بدنم گم شده استگفت یک لحظه فقط سوء تفاهم شده استکرکسی نیش زد و حظ تنش را می برد گرگ کف کرده دهان سیر لبش را می خوردعشق شهوت زده اش شرط تنش را هم بردشاعری هم همه جا در غزلی بد،  می مرد#محمد_طاها_شیرین_زاد(فارغ) عمرم به باد رفته در این جستجوی او دیدم به خواب خنده ی تلخی به روی اوکوری چشم دشمن و بر چشم کور من یک کهنه پیرهن که دهد رنگ و بوی او آن کس که هی گره زده بر روزگار من میزد گره به سبزه و در آرزوی او از پشت سر صدا زدمش نازنین من بی اعتنا به من شده در روبروی او با واژه های شعر دلم قد علم نمود او آرزوی من شد و من آبروی او #محمد_طاها_شیرین_زاد(فارغ) #حبیب فاضل, [۱۱.۰۴.۱۷ ۰۸:۲۸][Forwarded from حبیب فاضل][ Photo ]حبیب فاضل, [۱۱.۰۴.۱۷ ۰۸:۲۸][Forwarded from حبیب فاضل]محمد طا شیرین زادحبیب فاضل, [۱۱.۰۴.۱۷ ۰۸:۲۸][Forwarded from حبیب فاضل][ Photo ]
  حبیب اله فاضل | نسخه قابل چاپ | نظرات [0]
[ سه شنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۶ ] [ ۱۲:۱۴ ب.ظ ] [ حبیب اله فاضل ]

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.