در کلاس اول در مدرسه حکیم صهبا که کنار بیمارستان صاحب الزمان بود شروع به تحصیل نمودم مدیر این مدرسه شادروان عطا اله زمانزاد بود و بعدها متوجه شدم هنرمندی خطاط بودو فرزندش هم با با همکلاس  بود به نام بهنام زمانزاد که رشته پزشکی را ادامه داددر آن زمان تغذیه می دادند یادم هست آقای زمانزاد ساندویجی که برای تغذیه آورده بودند به بچه هاچگونگی خوردن آن را نشان داد و بچه ها شروع به خوردن کردند و ساندویجی که یک قسمت از آن را خورده بوداز تغذیه فرزندش بودبرادر بزرگ علیرضافاضل کلاس سوم بود و من کلاس اول خاطرات زیادی از آن دوران بیاد ندارم فقط یادم هست پروندهام گمشده بود و من ومادربه مدرسه شابابودکه الان انصارالحسین است در رفت آمد بودیم که پیداشد یادم هست معاون مدرسه آقای راد بود که آقای زمانزاد روز اول او را معرفی کرد و گفت ما همیشه درحیاط دستمان در دست هم است در کلاس سوم دبیرمان آقای فرزانه بود وی ظاهرا داماد آقای صهبا از معلمان و پش کسوتان شهرمان بود دبیر منظمی بود و از تنبیه   بدنی ابایی نداشت و فلک در مدرسه که پاها را می بستند و چوب کف پا می زدنندو هر روزاین تنبیه ادامه   داشت یک همشاگردی داشتیم به نام غلامرضامهرجو او شیوه انتخاب کرده بود چند دانه نان برای معلم می آورد و ازتنبیه در امان بود  کلاس چهارم که معلمان ظاهرا آقای شماعی بود اوبعد ها همکارم دردبستان هفده شهریور شد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.