Habib:
باشد برگ زرین َبر افتخارات کلاسهای اوقات فراغت افزوده میشود این استاد بزرگوار که با صبر متانت و با اخلاق پسندیده زمینه جذب دانش آموزان عزیز قرآن را فراهم میآورند و کمک و
همراهی اقای حضرایی مسجد بنیهاشم در اهدای جایزه به صورت نقدی به دانش آموزان باعث میگردد تا دانش آموزان با ذوق و شوق بیشتری در این کلاسها حضور به هم رسانند هم اکنون بیش از ۱۸ میلیون از دانش آموزان سراسر کشور از کتاب این استاد عالیقدر به عنوان یکی از کتابهای درسی بهره میبریم این جلسه که گاهی تا پاسی از شب و بیش از 5ساعت طول میکشد و ایشان با صبوری تمام و وقت گذاشتن جهت تصحیح قرائت قرآن مجید مینماید
خاطراتی از دوران روابط عمومی
وقتی فکر می کنم بیش از یک دهه در مسئولیت روابط عمومی با چه فراز ها ونشیب هایی مواجه بودم قبل از سال 1372 روابط عمومی با آقای حاج علیرضا بهاری بود و بعد چند ماهی اقای بدیع اله صدری عهده دار روابط عمومی بودند وبعد به صورت کمیته ای برگزار می شد از سال 1374 عملا کارهای روابط عمومی را در زمان برادر عزیز آقای سید زین العایدین رهنمایی بعد از ایشان نیز کار روابط عمومی را بنده انجام می دادم در آن زمان دانش آموزان ممتاز فرهنگی جوایزی برای آنان در نظر گرفته می شد و مسئول توزیع آنان به عهده روابط عمومی بود هر سال بیش از 2000 دانش آموز شامل این طرح می شدند جلسات زیبای برای آنان برگزار می گردید یکی دیگر از کارهای که روابط عمومی هماهنگی آن را به عهده داشت دیدار با تعدادی از پیش کسوتان فرهنگی اولین دیدار در زمان آقای محمد علی یزدان پناهی بود که دیدار با شادروان استاد غلامرضا طاهراستاد دانشگاه و نویسنده و محقق بود جمعی از فرهنگیان در این دیدار حضور داشتند در این زمان شورای نام گذاری شورای فعالی بود اولین اسمی که بسیار تلاش کردیم یاد مرحوم مسیح اله جمالی و آقایان محمد حسین سبزواری و حاج ابراهیم یوسفیان بخیر اینها خیلی تلاش کردند تا نام حضرت آیت اله حاج شیخ عبدالرحیم ملکیان بر سر درب یکی از مدارس بزرگ نصب شود بسیار خاطره خوبی بود خود معظم له نیز در جلسه افتتاحیه نیز شرکت کردند و سخنرانی خوبی بیان نمودند از آن زمان هنرستان شهرضا به نام هنرستان ناصح قمشه ای نام گذاری شد زمان سید بزرگوار آقای سید مهدی فاطمی نیز یک پژوهش سرا به نام استاد غلامرضا طاهر نام گذاری گردیدحتی مسئول وقت آن پژوهش سرا نیز راضی به این نام گذاری نبود ولی بالاخره با کمک و مساعدت دوستان زیادی علی رغم مخالفت های مکرر نام این مرد بزرگ در سر درب پژوهش سرا نصب شد و با حضور خود استا د نیز افتتاح گردید کار دیگری که دراین زمان خیلی جالب بود دیدار با تعداد زیادی از پیشکسوتان که هر کدام خاطرات زیادی داشتند دیدار با خانم کودک از اولین معلمان زن شهرضا بود خاطرات زیادی از آن ایام داشت این خانم بزرگوار با چه مشکلاتی ومشقات به تعلیم تربیت افراداین شهر پرداخت و این اولین باری بود که از او یاد شده بود مسن ترین معلم مرد این شهر آقای ایرج بود
مرحوم ایرج در سال 1346 بازنشسته شده بود دیدار با این معلم و ذکر خاطرات او از آن دوران و جنگی که در آن زمان در اسفرجان اتفاق اقتاد و حقوق او که در سال 1307 برابر با 25 ریال بود و فرزندان او که همگی بازنشسته شده بودند بسیار جالب بود که آقای ایرج برادری داشت که او هم در سال 1355 بازنشسته شده بود و یکی از شاگردانش مرحوم ریحان شاعر شهیر شهرمان بود و آقای ایزدی و فاطمی نیزشاگردان استاد ریحان بودند و همه در یک جلسه بودند زمان افتتاح موزه آموزش و پرورش استان اصفهان نیز از آقای ایرج دعوت شد و با ایشان به اصفهان رفتیم خانم مفتون پور نیز یکی دیگر از معلمانی بود که با آقای فاطمی به دیدار ایشان رفتیم شاید 90 درصد از عکسهای که برادر بزرگوار آقای آقاخانی مسئول تحقیقات آموزش و پرورش شهرضا در مجلات چاپ می کنند از منزل خانم مفتون پور که توسط مرحوم صهبا همسر ایشان گرفته شده بود، می باشد و به صورت امانت تحویل این حقیر شد و 2 سری کامل از آن چاپ نمودم و یک سری از آن به موزه اصفهان فرستادم و یک سری نیز در اداره گذاشتیم مرحوم صهبا از سال 1285 نیز عکس های داشت که بسیار جالب و نادر بود
دیدار با استادان شعر و ادب استاد آشفته و پریش چند نوبت به دیار این عزیزان می رفتیم و از حضوراین عزیزان و اشعار آنان بهره می جستیم هر بار می رفتیم خاطرات جالبی داشت که در فیلم های اداره موجود است در اکثر جلسات از اشعار زیبای آنان در مجالس رسمی آموزش وپرورش با صدای خوشان استفاده می کردیم
در طول خدمت خودم بیش از40 نشریه با تیتراژ بالای 1000 نسخه چاپ نمودم
چاپ عکس بیش ازصدها نفراز دانش آموزان در تنها نشریه هفته نامه شهرضا ونشریه ائینه تلاش آموزش و پرورش از اقداماتی بود که این حقیر انجام داده ام
در آخرین سال های دوران خدمت در آموزش وپرورش تلاش برای انتخاب و نامگذاری دو واحد آموزشی به نام حضرت حجه الاسلام حاج غدیر علی ممیز و شیخ مرتضی عظیمی انجام دادم که در زمان آقای حسام دهقن
7 آغاز به کار وشروع دوره نوین آموزش وپرورش در روستا می باشد دراین سال آموزش به سبک جدید وکلاسیک در روستا آغاز می گردد که راه را برای تحصیلات رسمی دانش آموزان هموار می سازد
قبل از اینکه مدارس به سبک جدید درروستا آغاز به کارکند در اسفرجان یکی دو مکتب خانه وجود داشت که در آن مکتبها دانش آموزان به یادگیری قرآن وبعضی ازدروس دیگر میپرداختند تازه امکان استفاده برای همه نیز وجود نداشت و فرزندان از همان ابتدای کودکی به همراه پدر وبسته به تواناییشان در آن سنین به کار اشتغال داشتند ومعمولا مشاغل پدررا پیشه می ساختند مثلا اگر کسی پدرش نجار بود اوهم از همان ابتدا درکنار پدر به یادگیری شغل پدر مبادرت می ورزید یا دختران به قالیبافی ویا کارهایی که بیشتر به عهده مادران بود اشتغال داشتند درسال 1307 همزمان با شهرضا که نزدیک ترین شهر به روستای اسفرجان است اولین مدرسه به سبک آموزش وپروش جدید آغاز به کارکرد مدرسه هاتف درمنزل آقای علی اکبر اعتضادی در محله میان با دو کلاس با 14نفر دانش آموز وبا مدیریت شخصی به نام ناطقیان که اهل اصفهان بود ویک خدمتگزار کارخود را آغاز کرد درسال 1309 مدرسه مذکور4کلاسه شد تاسال 1310 که آقای علی اصغر ایرج که در آن زمان معلم بود به استخدام رسمی آموزش وپرورش در آمده بود به عنوان مدیر مدرسه هاتف اسفرجان درمحل جدید که قبلا حسینیه بود ومراسم مذهبی عزاداری در آن برگزار میگردید با 4کلاس و36نفر دانش آموز بکار ادامه داد درسال1315دبیرستان کاوه به مدیریت آقای ایرج راه را برای ادامه تحصیل دانش آموزانی که پس از فراغت از تحصیل برای ادامه تحصیل مجبوربودند به شهرضا یا اصفهان بروندویا ترک تحصیل نمایند بازکرد تاسال 1344آقای ایرج مدیر دبستان هاتف که6کلاس داشت ودبیرستان کاوه اسفرجان بود که دراین سال نامبرده با34سال سابقه خدمت به فرهنگ و آموزش وپرورش روستای اسفرجان بازنشسته شد وسرانجام در سال 1380 باسابقه ترین فرهنگی استان اصفهان در سن 104سالگی به رحمت ایزدی پیوست
بانو اباذری در سال 1318 در خانوادهای مذهبی بدنیا آمد
بانو اباذری در سال 1318 در خانوادهای مذهبی بدنیا آمد پدر ایشان میزرا علی محمد اباذری کشاورز بود که خود از راه کشاورزی امرا معاش می کرد ایشان در سال 1336 با حیدر علی فاضل ازدواج نمود که حاصل ازدواج سه پسر ویک دختر بود که فرزندان آن همگی فرهنگی هستند در منزل علی محمد از دوران کودکی روضه برپا بود و روحانیون سر شناس نظیر حاج اقا فضل اله حجازی و اخوانش در روضه شرکت ومنبر می رفتند و منزل ایشان محل روضه های هفتگی بود وبانو اباذری وخواهرش در این روضه ها کمک می کردند وروضه های امام حسین برکت خاصی به زندگی انها داده بود بانو اباذری با توجه به اینکه شوهرش در دوران کودکی بیمارشده بود بار خانواده را هم به عنوان پدر و هم به عنوان مادر به عهد گرفت و در آمد پایین توانست فرزندانش را به مدارج عالی برساند یکی از فرزندان ایشان علیرضا فاضل متولد1341 که از پایان دوره ابتدایی علاوه بر تحصیل در بازار نیز به کسب تجارت می پرداخت و در تابستان نیز به کارگری مشغول بودعلیرضا فاضل با خانواده بزرگوار و زحمت کش شادروان مشهدی عبدالرسول خان احمد آشنا شد و با یکی از دختران ایشان که از فرهنگیان شریف بود ازدواج کردپدر خانم ایشان از متدین و زحمت کشان محله سرتحت ولی عصر غربی بود که حاصل ازدواج یک دختر به نام نفیسه و یک پسر بنام محمد مهدی فاضل که اولی در بانک تجارت و دومی در آخرین سال تحصیل در دبیرستان شاهد امام خمینی می باشد علیرضا فاضل بیش از دو دهه در منطقه دهاقان مشغول تدریس بود و پس از آن به شهرضا منتقل شد و در زمان ریاست محمد حسن سنایی به کارشناسی پشتیبانی منتقل شد و در این زمان زحمات زیادی در زمینه استخدام فرزندان فرهنگی انجام داد بگونه ای که بالای100 نفر از فرزندان این خطه به استخدام اموزش و پرورش در آمدند تلاش وصف ناپذیر ایشان در جذب بودجه برای فعالیتهای عمرانی و پرورشی مثال زدنی بودویکی دیگر از فرزندان ایشان حبیب اله فاضل نیز به تاسی از برادر خود و ناچارا در سن کودکی به کار و کارگری پرداخت و از سن 11سالگی علاوه بر درس خواندن چند سالی در مغازه شادروان زنده یاد رمضانعلی نادری کار می کرد مرحوم نادری از افراد متدینی بودکه مسئول شورای شهر و کارمند مخابرات و جز سرشناسان شهر بود دیگر فرزند بانو اباذری مرتضی فاضل متولد1354 که ایشان نیز تا سطح دکتر در بهترین دانشگاه علامه پذیرفته و مدرک دکتر ای مشاوره را کسب نمود تولد مرتضی در سال 1354 تقریبادر زمانی رخ داد که ناملایمات زنگی تقریبا کوتاه شده بود یکی دیگر از فرزندان بانو اباذری فاطمه فاضل بود فاطمه نیز به تاسی از برادرانش شغل معلمی را انتخاب نمود و با یکی از سادات بزرگوار سمیرم بنام سید ملک
قایم مقامی ازدواج نمود که حاصل ازدواج 3 فرزند دو دختر و یک پسر که پسر ایشان دانشجوی فوق لیسانس مشهد و خواهرش دبیر ورزش و اخرین آنها دانشجوی کاشان می باشد حبیب اله فاضل از سال 1352همزمان با تحصیل در مدرسه راهنمایی کورش به کار نیز مشغول بود بطوری که در فواصل سال هایی که سن ایشان کمتر از 11 سال بود تدریس به فرزندان شادروان رمضانعلی نادری را برعهد ه داشت و تا زمان اخذ دیپلم علاوه بر تحصیل مشغول کارگری بود از مهمترین استادان بنایی که با او بودند آقایان حاج رضا خاکسار برمکی –عوض کاردی برادران کافی و اخوان باقی بودندو شغل کارگری تا زمان اخد دیپلم ادامه یافتاو این دوران را از سخت ترین دوران زندگی خود یاد می کند در فواصل دهه 1350با کمک استاد شیرافکن و با مساعدت عموی بزرگوارمان اولین حاج جتبی صدرایی خانه تازه ساز با فروش باغی که از ارثیه پدر بزرگوارمان به ارث رسیده بود ساخته شده این خانه با کارگری دونفر از متدین محله مان آقایان سیدیداله سیدی فر و مشهدی کریم در مدت سه ماه ساخته شد و یکی از بهترین آرزوهایمان جامه عمل پوشید استاد عزیز و بزرگوارمان استاد مظاهر بصیرت نیز علاوه بر استادی در دبیرستان و راهنمایی کمک زیادی در تربیت فزندان داشت وی فردی مقید سخت کوش و دلسوز بود پس از اخد دیپلم تجربی با مشقات زیاد در سال 1361 بلافاصله در تربیت معلم شهید رجایی اصفهان قبول شد و پس از دو سال تحصیل در این راهی شغل معلمی شدم د ر سال 1372 با خانوادهی مذهبی متدین که یکی از کارکنان زحمت کش دلسوز شهرداری بود آشنا شد اسماعیل گلابی ( ناظری ) و با یکی از دخترانش که از دانشجویان ممتاز بودازدواج کردم که ایشان جز فرهنگیان شریف نفرات برتر استان در رشته مشاوره بودند حاصل ازدواج دو دختر به نام فهیمه و فرنیا که اولی فوق لیسانس دانشگاه تهران و دومی کلاس هشتم دبیرستان دوره اول حضرت معصومه شاهد منطقه 7 تهران میباشد حبیب اله فاضل پس از یک دهه تدرس در آموزش و پروش ناحیه 2 اصفهان به 80 کیلومتری جنوب اصفهان منتقل شدم و پس از یک سال مسئول دبیرخانه آموزش پرورش و کارشناس روابط عمومی و فرهنگی و هنری منصوب شد نزدیک دودهه در قسمت های مختلف آموزش و پرورش بود در این زمان بیش از 40 ویژه نامه برای آموزش و پرورش چاپ نمود و عکس هزاران دانش آموزان را در روزنامه هاچاپ کرد تا اینکه در سال 1387به دبیرستان شهید زمانی منتقل شد با سمت معاون پرورشی انتخاب شد و در همان سال به عنوان سرگروه پرورشی شهرستان و استان انتخاب شدکه 2 سال طول کشیدو سپس به افتخار بازنشتگی نایل شد و پس از آن مدت 5 سال بعنوان معاون دبیرستان غیر دولتی افق شغول کار شد و سپس راهی تهران شدو در دو دبیرستان شاهد جواالائمه و شهید مظلوم مشغول تدریس هنر و پیام آسمانی شدکه آقایان رضا طایفه خانی و حمید پیرانی و دکتر محمد ابراهیم علی نژاد نقش مهمی در تدریس ایشان در این مدارس داشتند